ایران دیگر و ایران زیر تر
ایران دگر و ایران پیر تر
زان پیشتر که باز مرا سوی خود کِشی
در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت
هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید
آغوش گرم خویش برویم گشاده ای
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب، فسون ها نهاده ای
در پشت پرده، هیچ مداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت
او را طلب کنی و مرا رام او کنی
روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم
روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم
در دام این فریب، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش
ای زندگی، دریخ که چون از تو بگسلم
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش
سلام
من
مهدی بیات ترک
اگر شما پروژه ای دارید می توانید با من تماس بگیرید و در موردش از من راهنمایی یا همکاری بخواهید ولی بدونه هزینه هم نیست به یاد داشته باشید